۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

زوایای تاریک تاریخ


پنجشنبه چهارم اسفند ۱۳۵۷ برابر بیست و سوم فوریه ۱۹۷۹ میلادی
دکتر اسدالله مبشری وزیر دادگستری هنگام ورود به منزل آیت الله خمینی به خبرنگار اطلاعات گفت: «اسنادی به دست آورده‌ام که نشان می‌دهد، کریمپور شیرازی روزنامه نگار آزاده و مخالف شاه، پس از کودتای 28 مرداد طی مراسم ویژه‌ای در جشنی که شاه برپاکرده بود، در برابر چشمان او، اشرف و گروهی از نزدیکانش به آتش کشیده شده است. دکتر مبشری افزود این مراسم وحشیانه به دستور شاه و برای انتقام گرفتن از کریمپور برپاشد، و ساعت‌ها ادامه داشت. دکتر مبشری در سخنان خود اشاره کرد که بزودی این اسناد را منتشر می‌کند.»
با گذشت سال‌ها هنوز هیچ کدام از حاضران در آن میهمانی در مورد این حادثه چیزی نگفته‌اند و سندی در این مورد منتشر نشده است.
صاحب نظران، یکی از دلایل اصلی شکست نهضت ملی را اختلاف میان رهبران آن می دانند و بر نقش دکتر مصدق در ایجاد و تعمیق این اختلافات تأکید دارند. در این بین، برخی مطبوعات افراطی و لجام گسیخته طرفدار دکتر مصدق (در پناه حمایت او) نقشی مهم در برافروخته کردن آتش این اختلافات داشته اند که روزنامه هتّاک «شورش» (متعلق به کریم پور شیرازی) یکی از برجسته ترین آنهاست.
محمود شروین که از نزدیکان آیت الله کاشانی بوده و ضمناً با دکتر مصدق نیز روابطی داشته و از فعالان نهضت ملی محسوب می شود، در همین باره خاطره ای خواندنی نقل کرده است:
«در این گیر و دار که دسته های مخالف، به تبلیغات و اتهامات علیه یکدیگر برخاسته بودند، روزنامه های طرفدار دولت [مصدق]، مهار گسیخته نسبت به آیت الله کاشانی چه تهمت ها و نارواگویی ها که انتشار نمی دادند.
روزنامه شورش کار جسارت و اهانت را به جایی رسانید که حتی مورد ملامت طرفداران دکتر مصدق قرار گرفت. در صفحه اول روزنامه شورش، عکس آیت الله کاشانی را ترسیم، پرچم انگلیس را بر عمامه آن زعیم روحانی نقش و ضمن مقاله، عباراتی چنان رکیک نوشته شده بود که زبان از تکرار آن شرم دارد.
آیت الله کاشانی با دیدن آن مطالب سخت متأثر گردید. تلفن را برداشت و [ پس از تماس با دکتر مصدق] آقای دکتر مصدق را مورد گله قرار داد. من خود شاهد و ناظر بودم، آیت الله گفت: «جناب آقای نخست وزیر، گذشته از سوابق دوستی طولانی چگونه اجازه می دهید که در روزنامه شورش این چنین مرا مورد اهانت قرار دهند و پرچم انگلیس را بر عمامه من نقش نموده و در مقاله آن، کلمات شرم آوری نوشته شود؟ آقا، اگر من انگلیسی باشم شما هم قطعاً انگلیسی هستید، زیرا هر دوتای ما پیشگامان نهضت ملی بوده ایم، مگر آنکه نهضت اصالت ملی نداشته باشد.»
دکتر مصدق گفت: «آقا، روزنامه مال ملت است، این ملت است. [یعنی این ملت است که شما را انگلیسی می داند و شما را شایسته آن الفاظ رکیک می شمارد!].»
آیت الله کاشانی جواب داد: «آقا، کریم پور شیرازی در دربند یک ویلای دولتی دارد و ماهانه از بیمه، حقوق یک وزیر را دریافت می کند، به کمر اسلحه بسته و در برابر افراد پلیس روزنامه اش منتشر می شود و شعار داده می شود؛ باز هم می فرمایید ملت است [؟]»
(خاطرات دکتر محمود شروین، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 193 و 193)




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر