۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

مختصری آشنایی با خانم لمبتون ایران شناس بریتانیایی





خانم لمبتون که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ میلادی به مدت ۲۶ سال کرسی فارسی دانشکده مطالعات آسیایی و آفریقایی دانشگاه لندن را در اختیار داشت، دکترای خود را در رشته‌ی زبان فارسی و تاریخ ایران دریافت کرد و در اواسط دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی برای تکمیل مطالعاتش برای اولین‌بار به ایران سفر کرد.


خانم لمبتون در جریان جنگ دوم جهانی و استعفای رضا‌شاه پهلوی از سلطنت، وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت بریتانیا در تهران بود و در جریان ملی شدن نفت که به سقوط دولت محمد مصدق انجامید بارها طرف مشورت وزارت خارجه بریتانیا قرار گرفت.

او چندین کتاب درباره‌ی زبان فارسی و اوضاع تاریخی و اجتماعی ایران نوشت و انتقادهای صریح او از کمبودهای انقلاب سفید در دو کتاب «زمین‌دار و رعیت» و «اصلاحات ارضی در ایران» باعث سردی روابطش بامحمد‌رضا‌شاه شد.
مخالفت ایشان با اصلاحات ارضی یا انقلاب سفید نه از بهر نقد مثبت و سازنده این حرکت بزرگ اجتماعی در تاریخ معاصر ایران باشد بلکه ایشان کلا با مدرنیته و گام نهادن ایران به جهان نوین و پیشرفت اجتماعی ایران و ایرانیان مخالف و دیدی منفی داشت .
 البته طبق منافع کشور متبوعش،بدرستی بر این باور بود که مدرن شدن ساختار اجتماعی و صنعتی و فرهنگی و در نهایت سیاسی ایران باعث می شود کنترل سیاسی بر روی این کشور مهم خاورمیانه ای توسط کشورهای صنعتی و محتاج به منابع انرژی منطقه غیر ممکن یا به حداقل امکان برسد و طبعا این به سود منافع کشورهای بزرگ و صنعتی نبود از این جهت ایشان همیشه به تئوری هایی مثل ولایت فقیه برای آنچه " مردم شیعه ایران " مینامید تمرکز خاص داشت و ریشه کینه اش به شخصی مثل محمدرضا شاه و یا دکتر مصدق همین بود که اینان خواستار گذار ایران به عصر نوین خود بودند از این جهت خانم لیمبتون کسی بود که در بحبوحه نزاع سال 32 تز خود را چنین به دولت بریتانیا تقدیم کرد : " نه شاه و نه مصدق " بلکه حکومت اسلامی شیعی.
به عبارتی ایشان بازگشت به عقب را برای مردم ایران تجویز میکرد تحت عنوان کلی بازگشت به فرهنگ و سنتها.البته اسلام و شیعه از نظر ایشان در صدر شاخص های فرهنگی مردم ایران به شمار می آمد و تقویت این مورد را لازم میدانست!

'میس ان لمبتون'، یکی از کارشناسان مسائل ایران، اسلام، جهان عرب و از جاسوسان برجسته بریتانیایی که به اغراق میتوان گفت که او ایرانی را از خود ایرانیان بهتر میشناخت، براین باور بود که انگیزهای اصلی زنده ماندن فرهنگ و هویت ایرانی سه چیزست: "زبان فارسی، پایبندهای اخلاقی و میهنپرستی ایرانی - اسلامی" و ایران بدون این سه ویژگی، توانایی ادامه حیات را نخواهد داشت.

ایشان بین ناسیونالیسم اسلامی و ایرانی تفاوت قائل میشد و باور داشت که چون نمی توان ایران را عربیزه کرد پس باید حکومت اسلامی متناسب با تفکر خاص این جامعه را تجویز کرد که حکومت شیعی جزو تز پیشنهادی ایشان بود.
میس لمبتون که از دوستان نزدیک برنارد لوئیس بود، در سال ۱۹۶۴ [داکترین] "ولایت فقیه" را برای نخستین بار مطرح و برقراری یک "حکومت اسلامی" در ایران را پیش بینی کرد.
 او در مقاله ای مشترک با لوئیس تحت عنوان "ولی فقیه دوازده امامی در یک حکومت اسلامی"، که همزمان با تبعید روح الله خمینی به ترکیه در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۲) در "پژوهشهای اسلامشناسی" انتشار یافت، مینویسند: "تمایل به استقرارحکومت خدا در زمین که اگر با پافشاری نتیجه دهد، بیگمان سرانجامش یک سکوت سیاسی [تا ظهور مهدی] یا انقلاب خشونتبار خواهد بود!"

لینک پیوست و کمکی از رادیو زمانه :


منابع :
۱- ویکی پدیا ۲- سایت رادیو زمانه ۳- وبسایت جناب اقای شاپور سورنپهلو




۱ نظر:

  1. این مهمترین سند از دخالت های دولت استعمارگر بریتانیا در ایران و اشهار نظرهای مغرضانه این دولت توسط این خانم آغا بوده . درود برروان پاک محمدرضا شاهنشاه با تدبیر ایران و این خود نیز نشان از عزم والای آن فقید بر رعایت و تحمل منتقد بوده است . خدایش بیامرزدش.

    پاسخحذف