قسمت چهارم از مجموعه مقالات
کالبد شکافی روشنفکری نفتی
قراردا د 1907 ( تقسیم ایران ) در مجلس شورای ملی اجرا می شدچگونه روس ها از ایران رانده شدند؟
مزد قوام را روشنفکران کف دستش نهادند !!
ترور نا فرجام شاهنـشاه، میوه درخت ارتجاع سرخ و سیاه...
نوشتیم که طرح پیشنهادی دکتر محمد مصدق درباره تحریم مذاکره نفت، شوروی را وادار
به عکس العمل های خصمانه کرد و در دو استان آذربایجان و کردستان به تحریکات نظامی
و حمایت از اندیشه جدا سری همت گماشت و روشنفکران چپ را به این عرصه ی نا مردمی
فرا خواند ...
حضور جدی و شگفت انگیز روشنفکران در این ماجرأی غم انگیز و تلاش آنان در تجزیه ایران
و سر سپردگی به دشمن ، بخشی از رقت بارترین کوشش های روسنفکران عرصه سیا سی ایران در تاریخ این مرز و بوم است ... در کمتر نقطه ای از جهان می توان حضور این تعداد کثیر
از روشنفکران به ظاهر ایرانی را در خدمت بیگانگان مشاهده کرد.حقیقت تلخ و مرارت بار آن بود که بازوی توانای شوروی و انگلیس و سپس آمریکا در ایران روشنفکران بودند و زبان گویای
اتحاد جماهیر شوروی، تحصیل کرده های دانشگاه رفته و مدعیان آزادی ایرانی به شمار می رفتند و خیابان های تهران هر روز شاهد تظاهرات نوکران چپ و راست و روشنفکران پشت کرده به میهن بود ند. در واقع مطالبات روس ها از زبان توده ای ها شنیده می شد و پیشه وری
و روشنفکران هم پالگی وی زیر چتر حمایت مالی و نظامی شوروی عربده می کشیدند .لازم به ذکر است تنها حزب و جریانی که در خیابان های تهران و شهرستان ها رو در روی توده ای ها
و عناصر ضد ملی ایستاده و می جنگید ، پان ایرانیست ها بودند و بس... بقیه احزاب سر در لاک خود فرو برده و مترصّد فرصت هایی بودند تا قدرت را کسب کنند و به نان و آبی برسند .
در کردستان نیز این تراژدی تکرار شده بود ... شوروی نفت ایران را می خواست واز ابزار داخلی یعنی روشنفکران بریده از بدنه تیره های اصیل کُرد بهره می برد و بر مقامات دولتی از طریق روشنفکران توده ای و تجزیه طلب فشار می آورد ....
در چنین شرأیط غم انگیزی که ایران جولانگاه روشنفکران چپ و راست و وابسته به
و انگلیس را عملاً و رسماً و آشکارا در حوزه سیاسی ایران اعمال کرده بودند احمد قوام السلطنه در بهمن ماه 1324 به نخست وزیری بر گزیده شد و چند روز بعد در رأس هیأتی عازم شوروی گردید تا نغمه های شومی را که برای اولین بار از دهان روشنفکران ایرانی و در خیابان های کشور با صدای بلند بیان می شد خاموش کند زیرا دیگر قبح وابستگی به بیگا نه از بین رفته بود ، دیگر سیاست بازان روشنفکر از وابستگی خود به شرق و غرب ابایی نداشتند، دیگر نوکری بیگانه
نه تنها عیب نبود بلکه رهبران بر خی از احزاب به آن مباهی بودند . بوی خیانت فضای کشور را پوشانیده بود و ارزش های سیا سی با دخالت بیگانه به ضد ارزش تبدیل شده بود ....
آری در چنین شرأیطی احمد قوام بدون توجه به قانون تحریم مذاکرات نفت ، به دیدار سران کشور شوروی شتافت و گفتگوهای سخت و سنگینی را دنبال کرد و بالاخره روز 29 اسفند
به تهران بازگشت . ثمره این سفر صدور اعلامیه ای به تاریخ 15 فروردین 1325 با امضای قوام - سادچیکف بود که برای آگاهی عموم منتشر گردید.
در این اعلامیه آمده بود :
1- ارتش سرخ از چهارم فروردین 1325 خاک ایران را ظرف مدت یک ماه و نیم ترک می نماید
2- قرار داد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی تا مدت هفت ماه به مجلس پانزدهم پیشنهاد خواهد شد.
3- در مورد آذربایجان که یک امر داخلی است ، دولت مکلف گردید ترتیب مسالمت آمیزی برای اجرأی اصلاحات در آن منطقه بدهد. طرح قرارداد مذکور در 15 فروردین امضا شد و متعاقب آن اقدامات دیگری از سوی قوام برای جلب رضایت شوروی صورت گرفت ...
در تمام این مراحل قوام از حمایت های بی دریغ شاهنشاه ایران بر خوردار بود در حالی که
او نسبت به پادشاه ایران بی اعتنا و کم لطف بود و آمریکا نیز در پشتیبانی از دولت قوام
اخطار های لازم را به شوروی می داد تا ایران را ترک کند.
دوره مجلس چهاردهم پایان یافته بود و قوام برای تشکیل مجلس پانزدهم که به او وفادار باشد دست به کار شد و به همین منظور حزب دمکرات را تشکیل داد. حزب دمکرات که از طرفداران قوام السلطنـه تشکیل شده بود بلا فاصله وارد مبارزه با حزب توده و حزب دمکرات آذربایجان گردید.
هم زمان فرمان انتخابات صادر شد و [در ] روز 21 آبان [ ماه ] نیز ارتش ایران به فرمان شاهنـشاه و نظارت سپهبـد رزم آرا - رئیس ستاد ارتش - به سوی آذر بایجان حرکت کرد و تبریز
را با حمایت مردم از چنـگال عمّال شوروی و پیشه وری خارج ساخت و حکومت وابسته
دمکرات آذر بایجان بر چیده شد و روشنفکران توده ای و دمکراتی یا از ایران گریخته و به دامان ارباب خود پناهنده شدند و یا بدست مردم میهن پرست آذربایجان قلع و قمع گردیدند و بدین سان خطر تجزیه ایران که ریشه در چاه های نفـت داشت و با کوشش روشنفکران حزب تـوده
و حزب دمکـرات و حزب ایران پدید آمده بود بر طرف شد وآذربایجان به آغوش میهن بازگشت
و روشنفکران چپی شرمنده و شکست خورده موقتاً خاموش شدند تا در فرصتی دیگر
سر سپردگی به ایدئولوژی وارداتی را ثابت نمایند.
انتخابات در سرأسر کشور انجام گردید و قوام السلطنه توانست با اقدامات عجیب و غریب
از 136 کرسی مجلس 73 کرسی را نصیب حذب دمکرات کند. مجلس پانزدهم در 25 تیر ماه 1326 گشایش یافت. ابتدا محمود محمود به ریاست سنی و سپس سردار فاخر حکمت،
نماینده شیراز به ریاست رسمی مجلس بر گزیده شدند. بر اساس رویه پارلمانی،
قوام ابتدا استعفا داد و مجدداً فرمان نخست وزیری گرفت و [ در ] روز 19 شهریور [ ماه ]
دولت خود را به مجلس معرفی کرد و روز 29 مهر قرداد نفت ایران و شوروی را به پارلمان
تقدیم نمود. قوام به هنگام تقدیم قرارداد سخنانی ایراد کرد و گفت:
(... تصور نمی کنم وضع گذشته را آقایان فراموش کرده باشند . هنگامی که آذر بایجان در آتش طغیان و نا امنی می سوخت و نقشه قتل عام های وحشتناک برای آنجا طرح شده بود و تهران مانند حلقه انگشتر در محاصره بود و هر ساعت بیم حوادث جدیدی می رفت، من ناچار بودم برای تخلیه ایران و رهایی آذربایجان و جلوگیری از کشتار ها اقداماتی کنم.)
او سخنانش را اینگونه پایان داد :
(...آن ساعتی که موافقت نامه را امضا کردم معتقد بودم به صلاح مملکت است و امروز هم معتقدم اگر مجلس جرح و تعدیلی لازم می داند با دقت کافی در آن مطالعه کند. )
قوام که پیش نویس قرار داد مذکور را تحت فشار شوروی و روشنفکران سیاست باز داخلی امضـا کرده بود بیش از هر کس می دانست که روس ها قابل اعتماد نیستند و او در شرأیط بحرانی به مذاکره با روس ها پرداخته تا بتواند ارتش متجاوز شوروی را از ایران بیرون کند و با
ترفند های سیا سی، دشمن را به عقب براند. بدین لحاظ به برخی از یاران و نمایندگان مجلس توصیه کرده بود از دادن رأی به این موافقت نامه خودداری بورزند و مجلس نیز چنین کرد و پیش از آن که وارد دستور شود ماده واحده ای به امضای دکتر رضا زاده شفق را مورد رسیدگی قرار داد. در این ماده واحده آمده بود: ... موافقت نامه قوام – سادچیکف منطبق با قانون 11 آذر ماه 1323 نمی با شد و دولت را مأمور استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب نمود و از زحمات قوام نیز
قدر دانی به عمل آورد. ماده واحده با اکثریت 102 رأی از 104 رأی به تصویب رسید و قرار داد
نفت ایران و شوروی رد شد. رد قرار داد طوفانی در کشور ایجاد کرد. روشنفکران چپی تحت تأثیر تبلیغات رادیو مسکو و عوامل آشکار و پنهان ، دولت را زیر ضربات سهمگین دشنام و افترا
قرار دادند.
انگلیس ها که نگران حضور روس ها بر سر چاههای نفت ایران بودند و موضوع رد قرار داد
در مجلس راپیگیری می کردند، دل خوش و شادمان بودند. از سوی دیگر آمریکا که در رد
موافقت نامه نقش جدی داشت دولت را تحت فشار قرار داده بود تا به بند آخر ماده واحده
که استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب بود پای بند باشد .. تا شاید از این نمد کلاهی
نصیب آمریکا شود و در واقع انتظار داشت پاداش التیماتوم به شوروی بر سر ایران را
از چاه های نفت دریافت کند ولی دولت انگلیس که از تبعات تقاضای آمریکا در بیم و هراس بود ساکت ننشسته و به وسایل گوناگون در این ارتباط سنگ اندازی می کرد و دولت قوام را
که احساس می شد به سوی آمریکا متمایل است تحت فشار قرار داده بود و با نفوذ در
حزب دمکرات ایران که نقطه امید قوام بود به وسوسه های شیطا نی و تفرقه پراکنی پرداخت
و با ایجاد شکاف در آن حزب، پشت قوام را از حمایت حزبی خالی کرد. در حقیقت این روشنفکران حزب دمکرات بود ند که به سا د گی و در کمال تعجب رهبر حزب خود را در میان طوفان حوادث
تنها و بی یاور رها کردند. در چنین شرایطی چون قوام نقش خود را پایان یافته می دانست
و قادر به دفع توطئه ها نبود در صدد کناره گیری بر آمد ولی استیضاح یاران قوام در مجلس
به او امان نداد و دولت وی را سا قط کرد ند.
قوام السلطنه در پاسخ به استیضاح، جمله ماندگاری بیان داشت. او گفت :
( ... مداخلات قوه مقننه و تحریک بر ضد دولت ، سر انجام مشروطه ایران را به یک تراژدی
غم ناک خواهد رسا ند .... هیچ گمان نمی کردم نمایندگان مجلس به ویژه آن هفتاد و چند نفر
که قسم نامه را امضا کردند ، یک باره بی دلیل از پشتیبانی دولت منصرف شوند ( صورت مذاکرات مجلس شورای ملی – 19 آذر 1326 ).
جالب است بدانیم کسانی که در وفاداری به قوام سوگند یاد کرده بودند در شکستن
پیمان خود پیشگام دیگران بودند ... این عدّه از دامان قوام بریدند و دکان جدیدی به نام
جبهه ملی را گشودند و از بازیگران مشهور نهضت ملی شدن نفت گردیده و برشانه های
مصدق سوار شدند و او را مفتون شعبده بازی های خود نمودند و عاقبت نهضت ملی را همانند حزب دمکرات به فروپاشی دچار کردند. آنان عبارت بودند از :دکتر بقا یی کرمانی،دکتر رضازاده شفق،سردار فاخر حکمت، دکتر جلال عبده، حسین مکّی، مهندس احمد رضوی، حائری زاده
عبد القدیر آزاد و عرب شیبانی و...
این روشنفکران و رهبرا ن سیاسی آن روز گار را نام می برم تا نسل جوان امروزی بداند
که ایران و ملت ایران و پادشـاه ایران با چه روشنفکرانی در چالش بود و مدعیان آزادی
چه کسانی بودند و چگونه شاهنـشاه و جریان های ناسیـونالیست در انـزوا و غربت
به سر می بردند .قوام که خود را ناجی آذر بایجان می دانست وگمان می کرد سیاست نفتی ایران را می تواند از حصار های بلند آمریکا و انگلیس و شوروی عبور دهد و از بی اعتباری
فرصت طلبانی که به او پیوسته بودند غا فل بود ناگهان خود را در میان روشنفکرانی یافت
که به اصول اخلاقی پای بند نبودند و منافع شخصی را بر منافع ملت ایران ترجیح می دادند ...
و این معضلی بود که دامان ملت ایران را تا به امروز گرفته است و لرزه هایی که بر پیکر این ملت نشسته، نتیجه خود محوری و خود بزرگ بینی و فقدان روحیه ناسیو نالیستی سیاستمداران
ما بوده است که در لا به لای سطور این بخش از تاریخ ایران به آن برخورد خواهید کرد ودر خواهید یافت که دقیقاً از این موضع است که دشمن به حریم سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ما یورش برده است.
با بر کناری قوام از صحنه سیاست ایران ، ابراهیم حکیمی در روز 30 آذر بر کرسی
نخست وزیری تکیه زد و 12 روز بعد سر و کله آنتونی آیدن، وزیر امور خارجه انگلستان
در تهران پیدا شد. آیدن سیاستمداری زبر دست بود و زبان فارسی را به خوبی تکلم می کرد
و به راحتی می توانست دید گاه دولت انگلیس را به مقامات ایرانی تفهیم کند. در پی سفر آیدن یکی از کارشناسان نفتی انگلیس به نام مستر گِس به تهران آمد و گفتگو را دنبال کرد . دولت حکیمی طالب تجدید نظر در قرار داد 1933 بود ولی گِس آن را نپذیرفت و به لندن بازگشت
و حکیمی نیز پس از شش ماه صدارت در 18 خرداد 1327 سقوط کرد، یک هفته بعد
عبدالحسین هژیر به ریاست دولت برگزیده شد.
انتخاب هژیر با مخالفت و جنجال گروه های مختلف سیاسی از آیت الله کاشانی راست گرا
تا روشنفکران چپ مواجه گردید ولی او بدون توجه به اتهامات وارده کار رسیدگی به پرونده نفت
را دنبال کرد و با کمک دو تن از کارشناسان امور نفتی ، دکتر حسین پیرنیا و نظام الدین امامی، گزارشی در موارد اختلاف و تخلفات شرکت نفت انگلیس و ایران تهیه کرد تا با آمادگی کامل بتوانند با انگلیس ها سر میز مذاکره بنشینند. در مهـر ماه 1327 مستر گِس همراه چند
کارشناس نفتی به ایران آمدند و از 8 تا 21 مهـر به گفتگو پرداختند. کارشناسان نفتی ایران
که طرح 25 ماده ای از تخلفات و اختلافات تهیه کرده بودند آن را به گِس تسلیم نمودند و وی
به هنگام بازگشت از ایران وعده داد پس از سه ماه پاسخ لازم را با خود به ایران خواهد آورد .
بازی با زمان و دفع وقت به منظور شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و طفره رفتن
و دروغ گفتن مشگل امروز ما نیست این درسی است که انگلیس ها از زمان ورودشان به ایران
به جامعه دیپلماسی کشور آموختند ... !! آنچه که دولت هژیر در ارتباط با نفت انجام داده بود
هرگز نمی توانست انگلیس ها را خوشنود کند .. استخدام کارشناس نفتی خارجی و انتخاب
افراد بی نظر ایران برای رسیدگی کارشناسانه نسبت به تضییع حقوق ملت ایران و پی گیری داستان نفت و هم اندیشی با پادشاه ایران در مبارزه با شرکت های نفتی، و اقداماتی از این دست با سیاست حیله گرانه ی انگلیس مغایرت داشت. طرح 25 ماده ای در زمینه احقاق
حقوق ملت ایران و توجه به تخلفات شرکت نفت انگلیس و ایران که به وسیله کارشناسان ایرانی نوشته شده و دولت هژیر آن را ملاک مذاکرات خود با انگلیس ها قرار داده بود ، چیزی نبود
که شرکت نفت انگلیس و ایران را راضی کند . بنابراین هژیر دست به لانه زنبور برده و در انتظار گزش های آزار دهنده نیز بود . بازی با نفت خطر ناک بود و او برای این که در محاسبات و بررسی این پرونده اشتباه نکند از مجلس درخواست کرد اجازه یابد از چند کارشناس متخصص مسایل نفتی در اروپا دعوت به عمل آورد . هژیر پرفسور زیدل فرانسوی را که از نامداران این رشته بود استخدام کرد و در واقع چند اسبه به سوی آتشی که می افروخت پیش می رفت و با هر یک
از گام هایی که در جهت حفظ منافع ملت ایران بر می داشت با یک استیضاح جدید در مجلس روبرو می شد و در حقیقت به وسیله ی روشنفکران سیاست باز چوبی لای چرخ روند
مذاکرات نفت قرار می گرفت.
اوضاع کشور به حدی نا به سامان و متشنج بود که شخصی ما نند هژیر نمی توانست
دوام بیاورد و عاقبت در 16 آبان 1327 یعنی کمتر از شش ماه زمامداری استعفا داد ولی
یک سال بعد به دست یکی از فدائیان اسلام در مسجد سپهسالار کشته شد تا با ایجاد
محیط رعب و وحشت میهن پرستان به خانه هایشان بر گردند و بگذارند جغدها بر ویرانه های ایران آوای مرگ سر دهند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر